نقدوبررسی فیلم وسریال
نگاهی به فیلم Punch-Drunk Love | در باتلاق اضطراب
دیده شدن یا دیده نشدن یک اثر موفق گاهی اوقات میتواند خیلی طعنه آمیز باشد؛ اثری که «میتواند» و «قرار است» منتقدین و مردم را راضی کند اما ناکام میماند، در گیشه شکست سختی میخورد و پیغام صریحش را به کارگردان مخابره میکند. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به فیلم Punch-Drunk Love ساخته قدرنادیدهی پل توماس اندرسون پس با ما همراه باشید.
نمیتوان همه را راضی نگه داشت!
شاید نتوان فیلم Punch-Drunk Love را در زمرهی بهترین آثار کارگردان مولفش پاول «توماس اندرسون» (Paul Thomas Anderson) برشمرد اما به وضوح یکی از آثار قدرنادیده و بسیار دست کم گرفته شدهی او است. اثری که اکنون میتوان شهادت داد از جمله بهترین فیلم های عاشقانه است.
آدام سندلری که این روزها حتی با بازی استادانهاش در فیلم Uncut Gems و ارکسترسمفونی حیرت انگیز یک نفرهاش همچنان توسط آکادمی اسکار و حتی بسیاری از منتقدین نادیده گرفته میشود؛ آن روزها منتقدین سایهاش را هم با تیر می زدند.
حضور او در آثار کمدی رمانتیک دلیل خوبی برای منتقدین بود تا فیلم را نبینند و چندان روی خوشی به آن نشان ندهند و بدتر آنکه طرفداران او هم از سنگینی نام کارگردانی که منتقدپسند است گریزان بودند!
با همهی این حرفها فیلم Punch-Drunk Love استاندارد بالاتری از آثار کمدی رمانتیک ارائه میکند.
اندرسون انگار فیلمی کمدی رمانتیک را با متعلقاتش روی میز گذاشته و دارد آن را با نگاه خودش آچارکشی میکند.
مرد رمانتیک داستان او «بری ایگان» (آدام سندلر) است که از اضطراب اجتماعی رنج میبرد. بری ایگان از شخصیت پردازی با جزییات بسیار زیاد و پرداخت بسیار دقیقی بهره میگیرد. او در خانواده ای با هفت خواهر بزرگ شده است.
حضور در چنین خانوادهای به خودی خود میتواند چالش آفرین باشد بدتر آنکه در خانوادهی بری آزار کلامی و ایجاد موقعیت شرمنده کننده اتفاقی روتین و عادی است.
ما در سکانسی میبینیم که بری وقتی با اکراه پذیرفته در مهمانی تولد در کنار خواهرانش باشد. وقتی از درب خانه داخل میشود میشنود که خاطرهای شرمنده کننده ازکودکیش در حال بازگو شدن است سردرگمی و آشفتگی از اینکه چه باید بکند او را در بر میگیرد.
بری کمی زمان میخرد تا موضوع بحث تغییر کند و سپس داخل شود که با این حال باز هم موضوع پیش کشیده میشود و کم کم فضا از آستانه ی تحمل او فراتر میرود. کنترل خود را از دست میدهد و شیشه ها را میشکند؛ خشم آتشفشانی و برون ریز او نمایان میشود.
خشمی که نمونهای از آن را در کودکی بری سراغ داریم و نمونهای دیگر از آن را در دستشویی رستوران از او میبینیم. خشمی که از سرکوب احساساتش نسبت موقعیتهای دشواری که تحقیرآمیز تفسیر میکند سرچشمه میگیرد.
شاید پرسش اینکه بری از ابتدا دچار این مشکل بوده یا در اثر رفتار خانواده اینگونه شده در ذهن شما هم پیش آمده باشد اندرسون با اشاره به کودکی بری پاسخ این سوال را میدهد اما تاکیدش بیشتر روی عواملی است که تشدیدکنندهی مشکل او هستند و خانوادهی بری به وضوح پررنگ ترین نقش را در طول سالها ایفا کردهاند و به تدریج مشکل او را وارد فاز بحرانی کردهاند.
بری شخصیتپردازی دقیقی دارد. ما از او میشنویم که از خودش خوشش نمیآید. احساس میکند که ممکن است مشکلی داشته باشد ولی مطمئن نیست و میخواهد از یک روانشناس کمک بگیرد.
اینکه بری از خودش خوشش نمیآید تناسب جالبی با کت و شلواری که به تازگی برای خودش خریده است و از تنش در نمیآورد دارد. او سعی دارد با کت و شلواری که خودش را در آن خوش تیپ میبیند حس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و تغییری در خودش ایجاد کند.
تلاش او برای برقراری ارتباط با یک مشتری وقتی حتی پیشنهاد میدهد به خانه اش تماس بگیرد حاکی از درماندگی او از شدت تنهایی است.
او با وجود اینکه پیشنهاد خواهرانش برای پیدا کردن دختری مناسب را به دلیل احتمال خجالت زده شدن توسط آنها رد میکند ولی خودش هم از تنهایی خسته شده و همین او را در دام یک اغواگر تلفنی و باندشان میاندازد.
بری حتی وقتی دختری را که از او خوشش میآید میبیند حاضر نیست در کنار خواهرش با او ملاقات کند. ولی وقتی دختر پس از رفتن خواهر بری قدم پیش میگذارد و از او میخواهد قراری بگذارند سریعا قبول میکند.
بری به شدت و به شکلی وسواسی گونه به دنبال حفظ حریم خصوصی است تا از گیر افتادن در موقعیتهای خجالت آور پرهیز کند چرا که هیچ چیزی برای او آزاردهندهتر از قرارگیری در چنین موقعیتی نیست.
اندرسون با قرار دادن دائمی بری در شرایط پرتنش و اضطراب آور با قاب بندیهای صحیحش و فضاسازی اصولی همراه بری میشود، او را به چالش میکشد و به خوبی احساسات او را به ما منتقل میکند و بین او و مخاطب پل عاطفی برقرار میکند.
استفادهی درست و به جا از موسیقی متن و حرکات سریع دوربین و سوژهها و دیالوگهای مطالبهگرانه از بری در موقعیتهای مختلف به خوبی نیت کارگردان را در تحت فشار گذاشتن بری عملی میکند.
قرارگیری ساز هارمونیوم در فیلم Punch-Drunk Love از آن دست المانهایی است که نقشی سمبولیک دارند.
سازی که اولین بار بری آن را در کنار خیابان میبیند اما نادیده میگیرد و وقتی توسط لینا (امیلی واتسون) بار دیگر به وجود آن تاکید میشود از حریم امن خود خارج میشود و ساز را با خود به داخل میآورد.
انگار که بری با انتخاب آوردن ساز هارمونیوم به محل کارش، هارمونی و هماهنگی را هم وارد زندگیش کرده و به تعادل رسیدن او مشوق و موتور محرکی به نام لینا دارد.
تلاش او برای جمع آوری وسواس گونهی خوراکیهای طرف قرارداد با یک شرکت هواپیمایی در او نقش دلخوشی کوچکی برای تحمل وضعیت موجودش و ماندن در حبابی که برای خود ساخته را دارد اما میل به دیدن لینا باعث میشود او برای دیدنش پا پیش بگذارد بلیط بخرد و برای اولین بار با هواپیما سفر کند.
دیالوگهای بری و لینا در هتل اگرچه در ابتدا نگرانکننده به نظر میرسد و بیشباهت به حرفهای قاتلین زنجیرهای نیست حتی شاید باعث شود شما سوال تکراری آیا اصلا چیزی به نام «نرمال بودن» وجود دارد را از خودتان بپرسید. اما ظاهرا این دو نفر واقعا ترکیبی ایدهآل را تشکیل میدهند و در هماهنگی کاملند.
بری هرچه بیشتر با لینا وقت میگذراند بهتر و بهتر میشود او از مردی فراری از نگاهها و قضاوتها، فراری از ناامنیها و فراری از ناملایمات به مردی تبدیل میشود که قرار نیست اجازه بدهد چیزی رابطهاش با لینا را تهدید کند.
او از مردی که به راحتی مورد سواستفاده و زورگیری واقع شده بود و به سوی آخرین سنگرش میدوید وقتی تمام سنگرهایش را از دست میدهد و بعدتر از آن وقتی میبیند لینا آسیب میبیند از حالت منفعلانهاش خارج میشود و کنترل اوضاع را به دست میگیرد.
او حتی دین (فیلیپ سیمور هافمن) را که رییس باندی است که از او اخاذی میکند پیدا میکند و با قاطعیت او را از زندگیش حذف میکند.
سکانسی که بری دوان دوان به سراغ ساز هارمونیوم میرود تا آن را با خودش پیش لنی بیاورد که یادآور اولین برخورد او و لنی است بیانگر موضوع مهمتری هم هست؛ او حالا که هارمونی را در زندگی سخت و ناگوارش پیدا کرده نمیخواهد آن را از دست بدهد!
بری در طول مسیر و در رابطهاش با لینا به سطحی از اعتماد رسیده است که دیگر به راحتی می تواند به مشکلات خجالت آورش اعتراف کند و با گفتن حقیقت از او میخواهد به او فرصتی دوباره بدهد و موفق هم میشود.
فیلم Punch-Drunk Love اثری قدر نادیده است که در شخصیت پردازی فردی که از اضطراب اجتماعی رنج میکشد کاملا موفق عمل کرده است.
فیلم با کارگردانی خوب اندرسون و با بازیهای خوب آدام سندلر، امیلی واتسون و حضور کوتاه اما توانمندانهی فیلیپ سیمور هافمن فقید اثری ورای آنچیزی است که از فیلمی کمدی رمانتیک انتظار میرود.
به نظر اثر کمی در یک سوم پایانی کنترلی و محافظه کارانه عمل میکند و به نقطهی اوجی که از کارگردان مولفش انتظار میرود دست پیدا نمیکندY با این حال باز هم اثر، کیفیت بسیار بالا و در خور توجهی ارائه میدهد.
اندرسون به خوبی داستانی را روایت می کند که کمدی نسبتا سیاهش قرار است به نیمهی تاریک، منزوی و حساس شما چنگ بیاندازد و بخش نادیده گرفته شدهی درونتان را مخاطب قرار دهد و در انجام این کار تا حد زیادی موفق ظاهر شده است؛ شاید ما مشکلی مثل بری نداشته باشیم شاید هم مشکلات بیشتری داشته باشیم اما کسی در بین ما نیست که در زندگیش نیازی به هارمونی نداشته باشد.
The Review
فیلم Punch-Drunk Love
فیلم Punch-Drunk Love اثری قدرنادیده است که استاندارد بالاترش در شخصیت پردازی و کارگردانی را به رخ آثار کمدی رمانتیک هم دورهی خودش میکشد؛ فیلم اگرچه در زمرهی بهترین کارهای اندرسون نیست و کاستیهایی دارد اما توانمندیهایش دست بالاتر را دارند که فیلم را به اثری در خور توجه و قابل اعتنا تبدیل میکنند.