انیمیشن و کمیک
چرا باید انیمه کیمیاگر تمام فلزی را ببینیم؟
چرا باید انیمه کیمیاگر تمام فلزی یا Fullmetal Alchemist را ببینیم؟ با توجه به اینکه این انیمه در رتبه اول برترین انیمه تمام دورانها از نگاه سایت خارجی مایانیمهلیست قرار گرفته است یا با توجه به اینکه بسیاری آن را شاهکار میدانند، آیا این انیمه آنطور که باید شایستگی این محبوبیت را دارد؟
کیمیاگر تمام فلزی انیمهای است که براساس مانگایی به همین نام، به نویسندگی و تصویرسازی هیرومو آراکاوا (Hiromu Arakawa) اقتباس شده است. جالب است بدانید خالق چنین مانگای مشهوری، در واقع یک مانگاکای زن است که به واسطه مانگای کیمیاگر تمام فلزی به موفقیت بزرگی چه در سطح ژاپن و چه در سطح بینالملل رسیده. او در سال 2003 در چهلونهمین جشنواره مانگای Shogakukan، برنده بخش شونن (پسرانه) و در سال 2011 در چهلودومین جشنواره Seiun، برنده بهترین کمیک علمی-تخیلی شد.
مانگای هیرومو آراکاوا دوبار مورد اقتباس انیمهای قرار گرفت که نسخه قدیمی آن با عنوان «کیمیاگر تمام فلزی» (Fullmetal Alchemist) در سال 2003 و نمونه جدیدتر آن با عنوان «کیمیاگر تمام فلزی: برادری» (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) در سال 2009 منتشر و هرکدام از آنها با استقبال بسیاری روبهرو شدند. اما این انیمه نقطه ضعفهایی هم دارد و امروزه با انتشار انیمههای شونن جدیدی همچون حمله به تایتان، حماسه وینلند، جوجوتسو کایسن و بسیاری دیگر، علت محبوبیت این انیمه در میان نسل جدید اوتاکوها، مورد سوال قرار گرفته است. بنابراین ما در این مقاله تصمیم گرفتیم به معرفی و بررسی انیمه کیمیاگر تمام فلزی بپردازیم تا ببینیم چرا نباید تجربه تماشای آن را از دست بدهیم. پس با ما همراه باشید.
معرفی اولیه انیمه کیمیاگر تمام فلزی
تولید انیمه
همانطور که اشاره کردیم، این انیمه دارای دو نمونه قدیمی و جدید است که هر دوی آنها به دستان توانای کارمندان استودیو Bones تولید شدهاند. «کیمیاگر تمام فلزی (2003)» با 51 قسمت به کارگردانی سیجی میزوشیما (Seiji Mizushima) و «کیمیاگر تمام فلزی: برادری (2009)» با 64 قسمت به کارگردانی یاسوهیرو ایره (Yasuhiro Irie) ساخته شده است که از نظر داستانی تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند.
دلیل داستان متفاوت دو سری این است که زمانی که استودیو Bones پیشنهاد ساخت انیمه را در سال 2003 به آراکاوا میدهد، مانگای او در مراحل اولیه داستانش بود و به همین ترتیب آراکاوا به استودیو Bones این اجازه را میدهد که عملکردی مستقل از مانگای او داشته باشد و از آنها میخواهد پایان اورجینال و متفاوتی را برای داستان بنویسند؛ زیرا او معمولا تمایل دارد افسار کار را به افراد حرفهای واگذار کند. اگرچه خود آراکاوا، در مراحل تولید و فیلمنامه این انیمه، به تیم تولید کمک کرد تا خلاءهای داستانیشان را بپوشاند و پایان منطقیتری را برای سری اول این انیمه رقم بزنند که البته بسیار موفق هم ظاهر میشوند.
سری اول این انیمه با استقبال زیاد مخاطبان و منتقدین روبهرو شد که راه را برای ورود این انیمه به جشنوارهها و کسب جوایز فراوان باز کرد. برای نمونه، این انیمه در پنجمین جشنواره انیمه توکیو، برنده جایزه بهترین انیمیشن سال، بهترین داستان اورجینال، و بهترین موسیقی متن شد و در بیستوششمین جشنواره نظرسنجی سالانه خوانندگان تصاویر متحرک (26th Annual Animage Readers’ Polls) برنده جوایز محبوبترین انیمه سریالی، محبوبترین قسمت (قسمت 7 سریال)، بهترین شخصیت مرد برای ادوارد الریک و بهترین شخصیت زن برای ریزا هاوکی و بهترین موسیقی تم شد.
با توجه به موفقیت سرسامآور سری 2003 از این انیمه، استودیو Bones خیال رها کردن مانگای کیمیاگر تمام فلزی را نداشت. به همین ترتیب همزمان با انتشار جلد 20 (از 27 جلد) مانگای آن توسط آراکاوا، تصمیم گرفت تا سری جدیدی از این انیمه را اینبار با اقتباس کاملا وفادار به مانگای آن تولید کند. نتیجه آن خلق سری «کیمیاگر تمام فلزی: برادری (2009)» با داستانی امیدوارکنندهتر و پایانی بود که مخاطبان عاشق دیدن آن بودند. این سری از انیمه نیز با استقبال زیاد منتقدین و طرفداران این انیمه روبهرو شد که آن را به دلیل روابط به یادماندنی شخصیتها، صحنههای اکشن تاثیرگذار و پایانی بهتر از سری قبلیاش، تحسین کردند. از آن زمان به بعد این انیمه در رتبه اول برترین انیمه تاریخ در سایت مایانیمهلیست قرار گرفته است.
خلاصه داستان انیمه کیمیاگر تمام فلزی
هر دو سری انیمه Fullmetal Alchemist یک طرح داستانی مشابه دارند و آن هم درباره دو برادر به نام ادوارد و آلفونس الریک است که در کودکی تلاش میکنند با استفاده از فن کیمیاگری مادرشان را که به دلیل بیماری جان خود را از دست داده، احیا کنند. فن کیمیاگری که از قانونی ساده اما اساسی به نام «مبادله برابر» پیروی میکند، این دو برادر را در سنین کودکی با نفرینی شوم روبهرو میسازد. مبادله برابر حکم میکند برای به دست آوردن یا ساختن چیزی باید چیز دیگری با ارزش برابر را فدا کرد. در آن شب شوم، به ازای زنده ساختن مادر آلفونس و ادوارد، تمام بدن آلفونس و یک دست و یک پای ادوارد بلعیده میشود و در مقابل جسدی نصفهنیمه را تحویلشان میدهد. در آن شب ادوارد با طلسمی روح برادرش آلفونس را در زرهی فلزی قرار میدهد و خودش نیز از دست و پای مکانیکی معروف به «اوتومیل» استفاده میکند.
از آن زمان به بعد در تمام طول انیمه، ادوارد و آلفونس به دنبال سنگی به نام «سنگ فلسفه» میگردند، سنگی که این اجازه را میدهد تا با دور زدن قانون مبادله برابر در فن کیمیاگری بدون فدای چیزی، بدنهای از دست رفتهشان را بازیابند. وجود چنین سنگی که در ابتدا بسیار دور از ذهن به نظر میرسد، به تدریج این دو برادر را در موقعیتهایی هولناک قرار میدهد که باید پرده از اسراری بردارند که باورش برای خودشان نیز غیرقابلتحمل است.
شباهتها و تفاوتهای داستانی دو انیمه
این دو سری از انیمه در قسمتهای اولیه خود (10 قسمت اول سری جدید و 26 قسمت اول سری قدیم)، روایت مشابهی دارند اما به مرور صحنههایی اضافه میشوند یا واکنش شخصیتها به سمت و سویی میرود که راه این دو انیمه را از یکدیگر جدا میسازد. هیچ کدام از این دو سری دنباله یکدیگر نیستند و داستان یکدیگر را کامل نمیکنند؛ حتی این تصور که شاید سری 2009 بازسازی سری 2003 باشد نیز نادرست است. بنابراین باید به این دو سری به عنوان دو انیمه مستقل نگاه کرد که یک داستان را از دو زاویه دید متفاوت روایت میکنند.
سری 2003 نگاه جدیتر، تاریکتر و پایانی جنجالیتر را به تصویر میکشد که در آن منطق داستانی، رازهای نهفته در آن، روابط شخصیتها و سرنوشتشان به گونه دیگری رقم میخورد که غیرقابل پیشبینی است. درحالیکه سری 2009 نگاه سرزندهتر، طنزآمیزتر و پایانی قابل پیشبینیتر دارد اما روند پیشروی داستان و چیدمان علت و معلولهای آن به مراتب قانعکنندهتر و رضایتبخشتر است. بنابراین انتخاب هر کدام از این سریها برای تماشا، به سلیقه مخاطب برمیگردد که روحیهاش با کدام حالوهوا سازگاری بیشتری دارد، اما به طور کلی سری جدید آن بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد.
دلایل اهمیت انیمه Fullmetal Alchemist
ایده و طرح داستانی جهانشمول
یکی از دلایل ارزش بالای تماشای این انیمه، ایده اولیه داستان آن است که امروزه نیز تازگی خود را از دست نداده. شرایطی را تصور کنید که «چه میشود اگر تلاش کنیم تا با استفاده از علم، مردهای را زنده کنیم؟ و برای تحقق چنین خواستهای، چه عواقبی را متحمل خواهیم شد؟» به بیان دیگر «چگونه میتوانیم با واقعیت مرگ مقابله کنیم و همچون خدا، کنترل آن را به دست بگیریم؟»
این ایده اولیه که یکی از بنیادینترین خواستههای بشر در تمام دورانها بوده است، به بهترین شکل ممکن در این انیمه به تصویر در میآید و با نمایش تفکربرانگیز عواقب احتمالی آن، قضاوتهای خودخواهانه تماشاگر را در این موضوع به چالش میکشد. به جرات میتوان گفت که چنین پرداخت عمیقی به تمام جوانب این موضوع در هیچ یک از انیمهها تاکنون به چشم نخورده است. فقط کافی است اندکی نیاز شدید انسان به دیدن دوباره عزیزان از دست رفته را درک کنید؛ در این صورت، این انیمه (هر دو سری آن) میتواند شما را میخکوب کند و این کار را از همان دو قسمت اول انجام میدهد.
از طرفی، انگیزه اصلی شخصیتهای قهرمان و میزان تلاشی که برای رسیدن به آن میکنند، به اندازه گرفتن انتقام یا «در جستوجوی پدر بودن»، کلیشهای به نظر نمیرسد؛ چیزی که در رقیبهای سرسخت این انیمه در سبک شونن، همچون انیمه حمله به تایتان و هانتر هانتر دیده میشود. نیاز اصلی برادران الریک، بازگرداندن بدنهایشان است که به نوعی هویت انسانیشان را دربرمیگیرد؛ نیازی که از نظر میزان اهمیت، در دومین طبقه هرم مازلو قرار میگیرد که به عنوان نیازهای اساسی انسان تلقی میگردد، زیرا شامل امنیت بدن میشود، چیزی که در مورد شخصیت آلفونس در خطری جدی قرار دارد.
ساختار جهانی و نظام قدرتی
یکی از معیارهای ارزشگذاری انیمههای شونن (پسرانه)، نحوه پرداخت باورپذیر جهان خیالی انیمه و گستردگی آن، همچنین سیستم قدرتهای فوقالعادهای است که در جهان انیمه حاکم هستند. جهان انیمه کیمیاگر تمام فلزی نه به گستردگی انیمههایی چون وان پیس است و نه سیستم قدرتی موجود در آن از پیچیدگی زیادی همچون انیمه ناروتو و هانتر هانتر برخوردار است، اما همچنان تا حد زیادی قابلقبول و باورپذیر است. گستردگی جهان این انیمه و فضای نظامی آن را میتوان به انیمه حمله به تایتان تشبیه کرد.
تمام ماجرای این انیمه در کشوری به نام آمستریس (Amestris) رخ میدهد؛ کشوری که مشابه سرزمینهای اروپایی دوران پس از جنگ جهانی اول است و به تازگی از دوران جنگ بزرگی در منطقه ایشیبال (سرزمینی کویری مشابه خاورمیانه) خارج شده و از نظر سیاسی و نظامی مورد اتهامات و شُبهههای زیادی است. همانطور که میبینید، جهان این انیمه بسیار واقعگرایانه، پرجزئیات و نظامی است، با این تفاوت که سربازهای آن را کیمیاگران دولتی تشکیل میدهند.
کیمیاگری و نه جادوگری! علمی است مبتنی بر شاخه شیمی که نظام قدرتی جهان این انیمه را تشکیل میدهد و از یک قانون ساده به نام «مبادله برابر» پیروی میکند. این نظام قدرتی در حدی گسترده است که هر کس با توجه به فرهنگ و طبع خود به نوعی از آن استفاده میکند. مردمان مشرق زمین از آن به عنوان علمی درمانگر بهره میگیرند و از انرژی زمین استفاده میکنند. در حالیکه مردمان مغرب زمین آن را به عنوان سلاح جنگی و برای جنگ به کار میبرند. همچنین در مقیاس فردی، برخی از کیمیاگران تمایل دارند بیشتر از یک شاخه خاص از کیمیاگری، همچون کیمیاگری آتش، آب، فلز، کربن و غیره استفاده کنند؛ چیزی که باعث تنوع قدرتهای هر شخصیت و نقاط ضعفی برای هرکدام میشود و همچنین تطابق زیادی با قوانین کیمیاگری در زندگی واقعی وجود دارد که تماشای این انیمه را جالب میسازد.
یکی از انتقادهای وارد شده به انیمه Fullmetal Alchemist، آن است که این انیمه به طور حرفهای به پیچیدگیهای روابط سیاسی و نظامی موجود در جهان این انیمه نمیپردازد، در واقع این انیمه زمان کافی ندارد تا به جزئیات روابط سیاسی همچون فشارهایی که شخصیت کینگ برادلی در انتهای انیمه بر شخصیتهای مانند ماستانگ و ریزا هاوکی وارد میکند، بپردازد و تنها اشارههای گذرایی به این جریانات دارد که از میزان تاثیرگذاری آن کاسته است. این درحالی است که بسیاری از روابط میان شخصیتها که از دیدگاه مخاطبان جالب به نظر میرسد نیز در این انیمه مورد توجه قرار نگرفتهاند، آن هم به یک دلیل! هیرومو آراکاوا خالق مانگای طی مصاحبهای به سادگی بیان کرده است که پرداختن به این مضامین را به جریان اصلی داستان مرتبط نمیداند! همچنین، او بیشتر به پرداخت جنبههای فلسفی داستان و رویکرد اعتقادی شخصیتها و نگاهشان به ارزش زندگی علاقهمند بوده است.
درونمایههای عمیق فلسفی و پیام ارزشمند
انیمه کیمیاگر تمام فلزی نیز همچون بسیاری از انیمههای سریالی بلند، دارای درونمایههای بسیاری است. ما در ماجراجویی که ادوارد و آلفونس برای یافتن سنگ فلسفه پیش میگیرند، با انواع حماقتهای بشریت، سواستفاده از قدرت و مذهب، جاهطلبی، انتقام، توطئههای سیاسی و مهمتر از همه، با مرگ و درد از دست دادن عزیزان روبهرو میشویم.
یکی از وجهتمایزهای ارزشمند این انیمه با دیگر انیمههای شونن، آن است که مرگ انسانها در این انیمه بسیار دردناکتر و ملموستر نشان داده میشود. ما شاهد بسیاری از انیمههایی همچون توکیو غول، هانتر هانتر، دفترچه مرگ، هفت گناه کبیره و غیره هستیم که در آن انسانها دستهدسته میمیرند و ما ذرهای ککمان هم نمیگزد. اما این قضیه کاملا در انیمه Fullmetal Alchemist متفاوت است. عکسالعملی که هر یک از شخصیتهای داستان در مقابل قتل و مرگ شخصیتهای فرعیِ نه چندان مهم، نشان میدهند و بار گناهی که تا آخر عمر خود به خاطر آن به دوش میکشند، باعث میشوند ما نیز به عنوان مخاطب واقعا اندوه ناشی از مرگ آنها را حس کنیم و سرسری از آنها رد نشویم.
اما درونمایه اصلی در این انیمه، به چالش کشیده شدن اهمیت علم در مقابل دین و همچنین انسانیت است. علم و آگاهی که در جایی از داستان، انسانها را از بند خرافهگرایی دینی رها میسازد و آنها را از نابودی نجات میدهد، در جایی دیگر خود را آنچنان برحق میداند که برای رسیدن به یافته علمی خود، انسانیت را زیرپا میگذارد. پس در این میان، تکلیف انسانیت چه میشود؟ انسانیت یعنی چه؟ و چگونه میتوان آن را حفظ کرد؟ سوال بزرگی که برادران الریک به خصوص آلفونس که بدنش را به کلی از دست داده و در انسان بودن یا نبودن خود با ابهامات زیادی روبهرو است، را در دوراهی سختی قرار میدهد و به حقیقت پشت سنگ فلسفه رهنمون میسازد.
درنهایت، پیام ارزشمند این انیمه به این سوال پاسخ میدهد که آیا میتوان در مقابل نظم جهان و قوانین طبیعت ایستاد و مردهای را زنده کرد؟ جوابی که برای درک کامل آن باید به تماشای انیمه نشست و دید که چگونه برادران الریک بهای گناه بزرگ خود را که احیای مادرشان بوده است، میپردازند.
لایهلایه بودن و نشانههای پنهان انیمه
در انیمه کیمیاگر تمام فلزی نمادهای زیادی وجود دارند که به دین، اساطیر و کیمیاگری اشاره دارند. شناسایی این نمادها و رابطهای که با جهان واقعی دارند نیز به عمق داستان این انیمه میافزاید و ارزش آن را دوچندان کرده است که اگر بخواهیم تمامی این نمادها را توضیح بدهیم، باید یک کتاب کامل برای آن بنویسیم. بنابراین ما در اینجا به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
یکی از بارزترین این نمادها را میتوان در موجوداتی به نام هومونکلوس یافت. نشان دایرهای اژدهایی که دم خود را میخورد و دوباره به اژدها تبدیل میشود، یکی از نمادهایی است که در تاریخ تمدن انسانها در جهان واقعی به صورت ماری که دم خود را میخورد، زیاد دیده شده است. این نشان که روی دست چپ شخصیت گرید، زبان گلوتونی و چشم چپ رَث دیده میشود، نمادی از جاودانگی و ابدیت است.
نماد دیگری به نام «فِلامِل» که بر کت قرمز رنگ شخصیت ادوارد الریک قهرمان داستان، وجود دارد، به شکل صلیبی است که ماری با دو بال و تاجی بالای آن، به دورش پیچیده است. این نماد به چندین مفهوم متفاوت اشاره میکند: یکی از آنها رابطه نیکولاس فلامل (Nicolas Flamel)، کاتب فرانسوی، با کیمیاگری است؛ در قرن 17 میلادی افسانهای وجود داشت که نیکولاس فلامل در واقع کیمیاگری بوده که باور داشته سنگ فلسفه را کشف کرده و به راز جاودانگی دست یافته است. این نماد به میله یونانی آسکلپیوس (Rod of Asclepius) نیز شباهت دارد که نشانهای از سلامت و دارو است و همچنین به کادسئوس یونانی (Caduceus)، نماد خدای هرمس که کیمیاگری را کنترل میکند، هم شبیه است که ایزومی کورتیس، استاد برادران الریک نیز این نماد را بر روی سینه خود خالکوبی کرده.
یکی از حقایق مهم دیگر در انیمه Fullmetal Alchemist، آن است که ماهیت اصلی سنگ فلسفه در جهان واقعی نیز به همان اندازه افسانهای و عجیب است. الیاس اشمول و نویسنده ناشناسِ گلوریا موندی، ادعا کردهاند که تاریخچه این سنگ به حضرت آدم برمیگردد که دانش سنگ را مستقیما از خدا به دست آورده است (چیزی که شباهت زیادی به داستان این انیمه دارد). ریشههای نظری این سنگ در فلسفه یونان نیز وجود دارد که از اهمیت زیادی در تاریخ کیمیاگری برخوردار است. این سنگ افسانهای درواقع این قابلیت را دارد که فلزات اساسی همچون جیوه را به طلا یا نقره تبدیل کند که از آن به عنوان اکسیر زندگی نیز یاد میشود.
پایانی کامل و حساب شده
انیمه کیمیاگر تمام فلزی اگر تابهحال توسط رقبایش شکست نخورده، به لطف پایانبندی کامل و دلگرمکننده سری جدیدش (2009) است. همانطور که دو انیمه هانتر هانتر و حمله به تایتان همچنان پایان نیافتهاند تا بتوان قضاوت درستی درباره آنها کرد، اما اگر قرار باشد پایانی برای این دو انیمه در نظر گرفته شود، هم باید به اندازه این انیمه امیدوارکننده و سرزنده باشد و هم به اکثر سوالات اساسی داستان پاسخ داده باشد تا جایی که بتواند هم مخاطبان و طرفدارانش را خشنود سازد و هم منتقدان را به تحسین وا دارد. این انیمه با کمال حوصله، دو قسمت کاملِ پایانی را به جمعبندی داستان میپردازد و از سرنوشت تکتک شخصیتهای اصلی و فرعی اطمینان حاصل میکند.
یکی از نقاط قوت دیگر این انیمه آن است که با وجود تعداد کم قسمتهایش به عنوان یک انیمه شونن بلند، توانسته با سرعت رضایتبخشی داستان خود را روایت کند، نه همچون انیمههایی مثل ناروتو و وان پیس فیلر (قسمتهایی که به موضوع مانگا ربطی ندارد) دارد و نه آنچنان سریع روایت میشود که به داستان آسیب بزند. بنابراین، آن نه تنها کسلکننده نمیشود، بلکه با تمرکز روی جریان اصلی داستان، روایتی یکپارچه و محکم را به تصویر میکشد. این انیمه در پایان نیز به نقطه اوجی میرسد که مخاطب را با این سوال روبهرو میکند که این شرایط چگونه قرار است به خوبی و خوشی تمام شود؟ و با یکی از صحنههای اکشن تاثیرگذار مخاطب را به هیجان میآورد. بنابراین میتوان اطمینان داد که پایان این انیمه یکی از ارزشمندترین و کاملترین پایانهایی است که برای یک انیمه خوب تدارک دیده شده.
شخصیتپردازیهای به یادماندنی
برای بررسی کیفیت شخصیتپردازی انیمه Fullmetal Alchemist باید این مبحث را به سه قسمت تقسیم کنیم: اول روند پیشرفت جسمی و روحی شخصیتها، دوم فلاشبکها و گذشته شخصیتها و سوم رابطه میان شخصیتها. به طور کلی شخصیتپردازی انیمه کیمیاگر تمام فلزی از جزئیات زیبایی برخوردار است که شخصیتهای آن را بسیار بالغانه و عمیق به نمایش میگذارد. شخصیتهای فرعی نیز حضور بسیار پررنگ و تاثیرگذاری در این انیمه دارند، همچون کلنل روی موستانگ که گاهی حتی محبوبیت بیشتری نسبت به قهرمانان داستان میان طرفداران این انیمه پیدا کرده است.
انیمه کیمیاگر تمام فلزی به خصوص در سری جدید خود در نمایش پیشرفت جسمی و روحی شخصیتها، به نسبت دیگر انیمههای شونن همچون ناروتو، وان پیس و هانتر هانتر، عملکرد متوسطی دارد! درواقع برادران الریک از همان اول ارزشهای اخلاقی و مرزهای سفت و محکمی برای خود دارند که اگرچه همین ارزشهای اخلاقی، شخصیت آنها را دوستداشتنی کرده، اما این امر باعث شده است تا پایان این انیمه برادران الریک در اکثر باورها و ارزشهای خود دچار لغزش نشوند. آنها با حقایق تلخی که کشف میکنند و شناخت بیشتری که از جامعه خود پیدا میکنند، بیشتر به ارزشهای اخلاقی اولیه خود باور پیدا میکنند و آنها هستند که دیگران را تحتتاثیر قرار میدهند. این درحالی است که از نظر قدرت جسمانی نیز پیشرفت چندانی ندارند.
اما با این وجود، یکی از فوقالعادهترین پیشرفتهای شخصیتی را میتوان در تحول تدریجی شخصیت اسکار (Scar) مشاهده کرد، آن هم فقط در سری جدید این انیمه. کسی که ابتدا مصمم به گرفتن انتقام است و به مرور طی جریانات مختلف بارها اعتقاداتش مورد شک و تردید قرار میگیرد و در پایان متوجه میشود که هیچ دلیلی نمیتواند قتل یک انسان را توجیه کند.
اما این انیمه در نمایش گذشته شخصیتها و رابطه میان شخصیتها، عملکرد درخشانی دارد. شخصیتهای انیمه کیمیاگر تمام فلزی از یکی از تراژیکترین سرگذشتهای تاریخ انیمه برخوردار هستند که یکی از تاثیرگذارترین آنها، متعلق به شخصیتهای هوهنهایم، پدر برادران الریک است. همینطور ریزا هاوکی (Riza Hawkeye) از شخصیتهای زن فرعی این انیمه، مورد اعتمادترین زیردست کلنل روی موستانگ است و آن را به یکی از بهترین شخصیتهای زن این انیمه تبدیل کرده. جالب است که شخصیتهای زن در این انیمه نیز یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ انیمه را از نظر روحی نشان میدهند. زنانی که برای بیرون کشیدن گلیمشان از آب، نیاز به هیچ کمکی از سوی شخصیتهای مرد ندارند. به عنوان مثال، ریزا هاوکی زنی است که کلنل روی موستانگ بسیار به قدرت شلیک او وابسته است. ایزومی کورتیس، استاد برادران الریک نیز شخصیت زنی است که با حضور سنگین و کوبندهاش همیشه در میدان نبرد برگ برنده را از آن خود میسازد و در نهایت، سرلشکر اولیویر آرمسترانگ (Olivier Mira Armstrong) که برعکس برادر دلرحمش الکس آرمسترانگ، ار روحیه سرسخت و اخلاق نظامی راسخی برخوردار است تا جایی که تمام سربازانش از او حساب میبرند.
شخصیتهای فرعی دیگری همچون سرهنگ دوم میس هیوز (دوست قدیمی روی موستانگ) و آنتاگونیستهایی چون سرگرد شو تاکر (Shou Tucker) به همراه نینا دخترش، همچنین هویت پشت شخصیت «پدر» به زیبایی نوشته شدهاند و روابط میان این شخصیتها نیز همچون رابطه میان میس هیوز و روی موستانگ، ریزا هاوکی و روی موستانگ و برادران الریک با هریک از کیمیاگران دولتی بسیار دوستداشتنی، بامزه و دلنشین هستند. اما در بخشهایی از این انیمه روابط شخصیتها بسیار پیچیده میشود. به عنوان مثال، رابطه مشکوک میان شخصیت پدر و هوهنهایم و همچنین برادران الریک از رمز و رازهایی است که در هر دو سری از این انیمه برای کشف آن باید تا پایان انیمه صبر کنید.
در سری قدیمی این انیمه (نسخه 2003)، ما با آنتاگونیستها و ضدقهرمانهای متفاوتی روبهرو هستیم که آنها نیز به زیبایی پرداخت شدهاند. شخصیت دانته (Dante) ضدقهرمان اصلی داستان و زن است که در سری جدید با شخصیت «پدر» جایگزین میشود. همچنین، هومونکلوسها از هویت دیگری برخوردار هستند و برای هرکدام گذشتهای دردناک و شوکهکننده در نظر گرفته شده است که در سری پیشین این انیمه از جذابیت دیگری برخوردار هستند.
سبک بصری و پویانمایی رضایتبخش
انیمه Fullmetal Alchemist در زمینه سبک بصری و پویانمایی با انیمههای متاخر قابلمقایسه نیست. بدیهی است که کیفیت و گرافیک این انیمه محدود به زمان خود میشود و نمیتواند رقیب خوبی برای انیمههایی همچون جوجوتسو کایسن، حماسه وینلند یا شیطان کش باشد. این انیمه در پویانمایی صحنههای اکشن نسبت به رقیبان خود یعنی هانتر هانتر و حمله به تایتان هم یک سرو گردن پایینتر است. شاید تنها دلیلی که این انیمه نمیتواند آنگونه که شایستهاش است، موردتوجه نسل امروز قرار گیرد، همین امر باشد. شما میتوانید انیمههای بسیاری را حتی با امتیازات پایین پیدا کنید که صحنههای اکشن بسیار پررنگ و لعابتر و حرکت دوربینهای حرفهایتری را به کار گرفته باشند. اما حتی عالیترین گرافیک بصری و پویانماییهای نرم هم نمیتواند ضعف داستانی یک انیمه را بپوشاند و توجیه قابلقبولی برای ارزش بالای یک انیمه باشد.
با این وجود، اگر پویانمایی و سبک بصری کیمیاگر تمام فلزی را ضعیف بدانیم در حق این انیمه کملطفی بزرگی کردهایم. نمونه جدید این انیمه (2009) در مقایسه با انیمههای همدوره خود و بسیاری از انیمههای اکشن دیگر، از گرافیک زیبا و پویانمایی به مراتب نرمتری برخوردار است و صحنههای نبرد آن نیز به نوبه خود، بسیار درخشان و هیجانانگیز هستند. اگرچه اهمیت صحنههای نبرد و اکشن انیمه کیمیاگر تمام فلزی نه فقط به خاطر پویانمایی زیبای آن است، بلکه پیشزمینههای دراماتیک موجود در آن و احساسات زیادی که در آن لحظات به مخاطب منتقل میکند، نبردهای این انیمه را استثنایی کردهاند؛ چیزی که نمونه آن را تنها در انیمه ناروتو میتوان مشاهده کرد. به طور کلی، به جرات میتوان گفت که انیمه کیمیاگر تمام فلزی یکی از بهترین عملکردهای استودیو Bones در زمینه پویانمایی به حساب میآید.
موسیقی متن انیمه Fullmetal Alchemist
انیمه کیمیاگر تمام فلزی در هر دو سری خود از موسیقی متن به یادماندنی و فوقالعادهای برخوردار است. در «کیمیاگر تمام فلزی (2003)»، میچیرو اوشیما (Michiru Ōshima) وظیفه آهنگسازی انیمه را برعهده داشت که در قالب سه آلبوم منتشر شد و در جشنوارههای متعددی برای موسیقی خود برنده جایزه شد. آکیرا سنجو (Akira Senju) نیز در «کیمیاگر تمام فلزی: برادری» به ساخت موسیقی متن پرداخته که به عقیده برخی حتی از سری قدیمی خود، زیباتر و تاثیرگذارتر است. برای این انیمه نیز سه آلبوم موسیقی متن اصلی و یک آلبوم برای مجموعه اوپنینگها و اندینگهای این انیمه منتشر شده است که Fullmetal Alchemist Final Best نام دارد. از زیباترین و دلنوازترین آهنگهای این انیمه در سری اول میتوان قطعه Brothers و Kei و در سری دوم این انیمه، قطعه Lullaby of Resembool را نام برد.
برای ساخت موسیقی متن انیمه کیمیاگر تمام فلزی، به طور کامل از سازهای اورکسترال استفاده شده است و اثری از موسیقی دیجیتال در آن نیست. نتیجه آن موسیقیای است که کاملا حس و حال کلاسیک را تداعی میکند. از آنجایی که این انیمه تمام ژانرهای کمدی، اکشن، ماجراجویی، رومنس، نظامی و غیره را دربرمیگیرد، موسیقی متن این انیمه هم دارای قطعات متنوعی است که حس و حال تمام این ژانرها را در خود جای دادهاند: از موسیقیهای حماسی و تنشزا گرفته تا غمگین، آرامشبخش و سرزنده، موسیقیهایی که حالوهوای ماجراجویانهای را تداعی میکنند (همچون موسیقی متن انیمههای میازاکی) و همچنین آنهایی که برای فضاهای کمدی سازگارتر هستند.
کیمیاگر تمام فلزی به عنوان یک فرنچایز
انیمه کیمیاگر تمام فلزی علاوه بر دو انیمه سریالی، از دو OVA و دو انیمه سینمایی نیز برخوردار است. پس از سری اول این انیمه، یک انیمه سینمایی به نام Fullmetal Alchemist the Movie: Conqueror of Shamballa منتشر شد که ادامهای برای پایان سری اول این انیمه است. همچنین یک OVA چهار قسمتی نیز به نام Fullmetal Alchemist: Premium Collection برای این سری تولید و چندین آرتبوک (کتابهای هنری)، فنبوک و کتابهای راهنما نیز منتشر شده است.
پس از ساخت سری دوم این انیمه در سال 2009، انیمه سینمایی دیگری به نام Fullmetal Alchemist: The Sacred Star of Milos ساخته شد که در آن ادوراد الریک به دستگیری مجرمی در کشوری دیگر میپردازد. علاوه بر آن، OVA چهار قسمتی دیگری نیز برای این سری منتشر شده. است کیمیاگر تمام فلزی چندین بازی ویدیویی نیز دارد که برای مشاهده لیست بازیهای آن میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
چرا انیمه کیمیاگر تمام فلزی در رتبه اول بهترین انیمه تاریخ در سایت مایانیمهلیست قرار گرفته است؟
شاید برای بسیاری عجیب باشد که چه چیزی این انیمه را آنچنان استثنایی کرده که باعث شده است بیش از یک دهه، در صدر تمام انیمهها قرار بگیرد. اولین دلیل آن، جهانشمول بودن موضوع آن است که دغدغه بشریت در تمام دورانها بوده است. انسانیت، جاودانگی و مرگ مفاهیمی هستند که اگر از هر نسل و از هر فرهنگ و کشور دنیا باشید، حتما در زندگی به آن فکر کردهاید. موضوعی که با گذر زمان نمیمیرد و از اهمیت آن کاسته نمیشود. یکی از ویژگیهای ارزشمند این انیمه آن است که اگر در هر دورهی سنی، دوباره به تماشای آن بنشینید، درک بهتری از مفاهیم آن پیدا میکنید و همیشه چیزی هست که در این انیمه شما را درگیر خود کند.
دومین دلیل ارزش بالای این انیمه، حجم بالای احساساتی است که در نقطه اوجهای دراماتیک داستان به مخاطب منتقل میشود. این انیمه دارای تراژدیهایی است که نه تنها به زیبایی نوشته شدهاند، بلکه با کارگردانی خوب و در کنار پویانمایی زیبای این انیمه بسیار تاثیرگذار و شوکهکننده به تصویر درآمدهاند. اگر از طرفداران این انیمه بپرسید که چه چیزی این انیمه را شاهکار کرده است، اولین پاسخ آنها تراژدی شخصیتهای سرگرد شو تاکر و دخترش و همچنین تراژدی میس هیوز خواهد بود. حتی اگر انیمههای زیادی دیده باشید، باز هم با این صحنههای غمانگیز متاثر میشوید و امکان دارد اشکهایتان سرازیر شود.
سومین دلیل آن، کامل بودن انیمه در اکثر جنبهها از جمله داستانپردازی، شخصیتپردازی، موسیقی، گرافیک و پویانمایی آن است. همانطور که پیشتر بررسی کردیم، این انیمه نقطه ضعفهایی هرچند کوچک هم دارد که شاید دیگر انیمهها عملکرد بهتری از آن داشتهاند، اما میانگین نقاط قوت این انیمه در مقایسه با میانگین نقاط قوت دیگر انیمهها به مراتب بیشتر است.
چهارمین دلیل آن، به طرز سادهای به دلیل داشتن یک پایان کامل است. پایانی که بیننده را ناامید نمیکند و تقریبا به تمام پرسشهای اساسی داستان پاسخ میدهد. چیزی که آن را در رقابت با برخی از رقیبان خود، همچون انیمه حمله به تایتان و هانتر هانتر برتری میدهد.
پنجمین دلیل، آن است که این انیمه تعادل بسیار زیبایی میان ژانرهای کمدی، اکشن، رومنس، ماجراجویی و دارک فانتزی برقرار کرده است؛ تا جاییکه در تاریکترین و شوکهکنندهترین لحظات انیمه که اشکهایتان نیز جاری شدهاند، انیمه از طنز خود غافل نمیماند و تک خندهای را بر لبانتان مینشاند. این انیمه با تمام مضامین فلسفی عمیق خود، به هیچ عنوان فضای تاریکی ندارد و با سفرهای ماجراجویانه و طنزپردازی نسبتا خوب و اندکی چاشنی رومنس، تماشای این انیمه برای هر سلیقه و هر جنسیتی لذت بخش میشود.
آیا شما نیز انیمه کیمیاگر تمام فلزی را تماشا کردهاید؟ کدام سری از این انیمه را بیشتر دوست داشتید؟ آیا به نظرتان این انیمه ارزش جایگاه برترین انیمه تاریخ را دارد؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما به اشتراک بگذارید.