نقدوبررسی انواع بازی ها
بررسی بازی Days Gone: لحظاتی هیجانانگیز در یک محیط خستهکننده و تکراری
بازی Days Gone یکی از عناوین انحصاری پلتفرم پلیاستیشن است. این بازی دارای یک تم آخرالزمانی با چاشنی وحشت و بقا بوده و روایت یک موتور سوار به نام دیکن را روایت میکند. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی کامل این عنوان پرداخته و جهان پهناور و خطرات نهفته در گوشه و کنار آن را برای شما آشکارتر سازیم. با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید.
نقد و بررسی بازی Days Gone: سوار بر روی یک اسب آهنی
بازی Days Gone روندی ساده و مستقیم را دارد: در این بازی شما نقش یک موتور سوار در فضایی آخرالزمانی و پر از مردگان متحرکی را به عهده خواهید داشت که در پی یافتن سوالات بیپاسخی در مورد همسر مرده خود میگردد. در این بین علاوه بر این موجودات گلهای و وحشتناک، دشمنانی انسانی نیز در مسیر دیکن قرار خواهند داشت. عنوان Days Gone در طول حدود 60 ساعت شما را با انواع مأموریتهای اصلی و جانبی، یک خط داستانی دلهرهآور و خیل عظیمی از زامبیهای اغلب بیدندان سرگرم خواهد کرد.
دیکن سینت جان: پروتاگونیستی دوستداشتنی
مردم دنیای Days Gone به یک بیماری عجیب آلوده شده و به اصطلاح خود بازی تبدیل به یک فریکر (با همان کارکرد زامبی در دنیای بازی و فیلم) شدهاند. دیکن شخصیتی دوست داشتنی است که با موتور پر ابهت خود در این دنیای دیوانه سفر میکند. جذابیتهای ظاهری و اخلاق و همچنین عدم تمایل به رهبری گروه شخصیت دیکن را مشابه شخصیتهایی مانند جان اسنو در سریال بازی تاج و تخت کرده است.
موتور دیکن دوست و همراه همیشگی او است. سواری با این وسیله نقلیه بسیار لذتبخش است و به خصوص پس از ارتقاهایی برای افزایش سرعت و افزوده شدن سلاح بر روی آن، بسیار کاربردی نیز خواهد شد. به کمک این موتور میتوانید در پیچهای تند دریفتهای زیبایی را اجرا کنید و مشابه یک قایق موتوری سریع بر روی آب، موتور خود را در بزرگراهها حرکت دهید. اما متأسفانه کاریزمای دیکن و موتور خوش ساخت و چموش وی نمیتوانند نقاط منفی روند داستانی بازی را پوشش دهند. فلشبکهای Days Gone که به روایت داستان دیکن و همسرش سارا میپردازد، بسیار زیاد و خستهکننده هستند. مأموریتهای این بازی نیز کم کم روندی تکراری به خود میگیرند و با یک دقت جزئی میتوانید به الگوی اتفاق افتادن آنها پی ببرید.
نیمه اول این بازی فراتر از زنده نگه داشتن و بقای دیکن، انگیزههای عاطفی بسیاری برای ادامه مسیر را به همراه دارد. اما در قسمت دوم این مسیر تغییر یافته و شما درگیر آشنایی با شخصیتهای جدید و تغییر روابط خود با شخصیتهای قدیمی خواهید شد. بازی Days Gone از مشکلات فنی متعددی نیز رنج میبرد. برای مثال ممکن است یکی از صحنههای سینمایی و کاتسنسها به صورت آهسته و بدون صدا به تصویر درآیند و شما اتفاقات آن قسمت را از دست بدهید. از طرفی خطوط اصلی این بازی دارای تناقضهایی است. به عنوان مثال در طول تجربه این عنوان Days Gone همواره در حال تلاش برای ایجاد احساساتی در گیمر است. این در حالی است که بازی کاملا غیرتعاملی بوده و شما نقش چندانی در پیش برد آن ندارید.
این بازی در زمینه شخصیتپردازی عملکرد خوبی داشته است. برخی شخصیتهای موجود در این بازی که از شما پشتیبانی میکنند، حالتی مناسب و لذتبخش دارند. بهترین دوست دیکن در این بازی بوزر نام دارد. این دو شخصیت بسیار با یکدیگر صمیمی هستند و روابط پویای آنها از قسمتهای اصلی بازی Days Gone به شمار میرود. در سمت دیگر شخصیتهای منفی انسانی نیز به همان اندازه شخصیتهای مثبت گیرا و خوش ساخت به نظر میرسند. شخصیتهای منفی این بازی افراد بد و نابکاری هستند که صرفا از ذات بد خود لذت میبرند.
زامبیهای همیشه در صحنه
در این بازی با انسانهای چپاولگر و زامبیهایی به نام فریکر طرف هستیم که به پایگاهها حمله برده و آنها را اشغال میکنند. به لطف وجود امکان مخفیکاری اغلب این دشمنان چالشهای آسانی به شمار میروند. اما باز هم سر و کله زدن با آنها جذاب و سرگرمکننده است. هوش مصنوعی دشمنان انسانی چندان قدرتمند نیست. همین موضوع مسئله باعث شده تا با استفاده از چمنزارهای بلند و مکانهای فراوانی برای مخفی شدن، غافلگیر کردن آنها آسان است. در بازی Days Gone امکان مخفی کردن اجساد وجود ندارد. اما محیط بازی به اندازهای وسیع است که دشمنان به ندرت با یکی از افراد مرده رو به رو شده و متوجه حضور شما میشوند.
با وجود اهمیت بالای مخفیکاری، مراحلی که در این سبک انجام میگیرند بسیار کم تنوع هستند. در طی این بازی دیکن برای یافتن پاسخ بسیاری از سوالات خود نیاز به تجسس در سازمان ملی اقدامات اضطراری موسوم به NERO خواهد بود. در این سازمان تحقیقاتی بر روی فریکرها صورت میگیرد. در این حالت باید از پشت دیوار و یا در داخل بوتهها به استراق سمع و جاسوسی بپردازید. در صورتی که این فرآیند با شکست مواجه شود، باید بارها و بارها این روند را تکرار کنید که به هیچ وجه کار خوشایندی نیست.
البته انسانها تنها عوامل تهدید کننده دیکن نیستند. دنیای Days Gone پر از فریکرهایی است که با اندازه و سرعتهای مختلفی به شما حملهور میشوند. هرچند عمده این فریکرها گونهای نسبتا معمولی و ضعیف هستند که میتوان با یک شلیک هدشات و یا وارد کردن ضربهای معمولی با تبر آنها را از پای درآورد. با این حال دستههای عظیم این موجودات داستان متفاوتی دارند و جنگیدن با تعداد بالایی از این موجودات چالش برانگیز و هیجانآور است. این موجودات که در مناطق جغرافیایی خاصی پیدا میشوند و اغلب بسیار لاغر و بیدندان هستند، به جرئت بزرگترین دستاورد فنی استودیو Bend به شمار میروند. دستههای عظیم فریکرها بیرحمانه به تعقیب شما میپردازند و فرار از چنگال آنها نیازمند استراتژی و عملکرد به موقع است.
در حالت کلی میتوان گفت که بخشهای اکشن و تیراندازی لذت بیشتری نسبت به حالتهای اجبار به مخفیکاری دارند. استفاده از اسلحهها و زوبینهای موجود در بازی Days Gone حس بسیار خوبی دارد. حمله به گلههایی از دشمنان انسانی و زامبیها با استفاده از سلاحها و یا مواد انفجاری حس هیجان و خشونت طلبی شما را ارضاء خواهد کرد. همچنین میتوانید در اوایل بازی قابلیت تمرکز در هنگام تیراندازی را از درخت مهارتهای دیکن فعال کنید. با استفاده از این توانایی قادر خواهید بود تا در هنگام مبارزات زمان را آهسته کنید. هرچند که یافتن چنین تمرکزی برای یک پسر معمولی که در ارتش خدمت نکرده است، کمی عجیب و نامعقول به نظر میرسد. اما در لحظات فشار قطعا به این نکات فرعی بیتوجه خواهید شد و تنها از مزایای این قابلیتها استفاده خواهید کرد.
بازی Days Gone دارای یک سیستم ترکیب و تولید است. به این صورت که با یافتن اجزای مختلف و ترکیب آنها با یکدیگر میتوانید سلاح و ابزار مختلفی بسازید. درنتیجه ممکن است شما به جای تلاش برای یافتن اسلحه آماده، ترجیح دهید تا وقت خود را بر روی ساختن یک گزینه دلخواه صرف کنید.
تکراری و کسلکننده بودن یکی از نقاط ضعف اصلی این بازی است
حتی با وجود مبارزات شدید، به مرور زمان سبک بازی و مراحل Days Gone به شدت تکراری و کسلکننده میشوند. در طول نقشه چند کمپ ایجاد شده توسط بازماندگان وجود دارد که هر یک دارای رهبری جداگانه است. در این کمپها میتوانید مأموریتهای جانبی مختلفی را برای باز کردن سلاح جدید و یا ارتقاء موتور سیکلت خود تقبل کنید. مأموریتهای جانبی بازی نیز شباهت بسیاری به یکدیگر دارند و میتوانند تا چند ده ساعت شما را درگیر خود کنند. برخی وظایف بازی نیز به منظور ارتقاء فاکتورهای اساسی مانند سلامتی، تمرکز و انرژی نیازمند انجام مراحل خاص و ردیابی چکپوینتهای NERO هستند. اما باز هم اغلب قسمتهای مکانیک بازی مانند پر کردن مخازن ژنراتورها و یا تعویض فیوزهای از کار افتاده به شدت تکراری بوده و خود شخصیت اصلی بازی نیز در دیالوگهایی بامزه به این نکته اشاره میکند. (همین مسئله نشان میدهد که سازندگان بازی از این روند تکراری آگاه بودهاند ولی به هر دلیلی تلاشی برای رفع آن نکردهاند!)
تکراری بودن بازی Days Gone تنها به مراحل آن ختم نمیشود. برای مثال تعمیر موتور سیکلت در این بازی نیز به همان اندازه مراحل تکراری و خستهکننده است. این وسیله در هر برخورد کوچک و بزرگی دچار خساراتی میشود که نیازمند رسیدگی است. این موضوع به ویژه هنگامی که دارای سوخت و یا سلامتی اندکی هستید و قصد فرار از دست فریکرها را دارید بسیار آزاردهنده است. برای مثال در بازیهای دیگری مانند GTA V میزان تحمل خسارت وسایل نقلیه تا پیش از انفجار بسیار با واقعیت فاصله دارد. زیرا ما نه به دنبال یک بازی واقعگرایانه، بلکه به دنبال لذت بردن از رانندگی آزاد هستیم! در بازی Days Gone تناقضی میان یک موتورسوار پر ابهت و یک موتور ضعیف و همواره در معرض آسیب وجود دارد. تلاش برای جلوگیری از ایجاد هرگونه خراشی بر روی این وسیله، لذت راندن آن را از بازیکن سلب میکند.
بازی Days Gone منحصرا برای کنسول پلیاستیشن ارائه شده است. اما هنگامی که این بازی را در حالت 1080p حتی بر روی کنسول قدرتمندی مانند PS4 اجرا میکنید، افت فریم قابل توجهی به وجود میآید. تصور کنید که با سرعت بالایی در حال موتور سواری هستید و ناگهان تصاویر بازی به صورت فریم به فریم نمایش داده میشوند. هرچند که معمولا این افت فریم در بازی Days Gone مدت بسیاری به طول نمیانجامد، اما به هرحال برای تجربه روان این بازی یک نقطه ضعف محسوب میشود.
در محیط این بازی رویدادهای داینامیکی نیز مشاهده میشوند. این رویدادها به اندازه وقایع خیرهکننده بازی Red Dead Redemption 2 جذاب و دقیق نیستند. اما وجود آنها باعث شده تا به سادگی از کنار هر رخدادی رد نشوید و در این دنیای کسلکننده اتفاقات متغیری را نیز مشاهده کنید.
بزرگراهی خالی و بیروح
دنیای بازی Days Gone تمام آیتمهای لازم برای شخصیتپردازی مورد نیاز خود را در یک جا جمع کرده است. محیط این بازی پر از جنگلهای متراکم، جادههای طولانی و کوهستانهای پوشیده از برف است. هر یک از این المانها برای ایجاد تغییرات و جدا کردن دو محیط مجزا از یکدیگر هستند. ساختمانهای موجود در این بازی کمی خستهکننده هستند. ظاهر این بناها حالتی مصنوعی داشته و هیچ حسی از وجود قدمت و تاریخ در آنها را ایجاد نمیکند. ممکن است با دیدن یک ساختمان از خود بپرسید که چه کسی قبلا در این خانه زندگی میکرد؟ چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟ اما داخل آنها هیچ نشانه جالب و قابل توجهی برای ارائه پاسخ به شما ندارد. انگار از ابتدای تاریخ این خانهها متروکه و خالی بودهاند.
بازی Days Gone محیط خود را فدای ترسناکتر شدن بازی کرده است. در گوشه و کنار نقشه ماشینهای رها شده، ساختمانهای خالی، آسمانی خاکستری، تونلها و ویرانههایی وجود دارد که از لحاظ بصری نمیتوان آنها را جذاب دانست. هرچند که این بازی سعی در نمایش یک فضای آخرالزمانی دارد و در چنین فضایی نمیتوان انتظار وجود رنگینکمان با اسبهای تکشاخ را کشید. اما فقدان داستانپردازی عمومی برای محیط باعث شده تا همین جو آخرالزمانی نیز حالتی بیروح و خستهکننده به خود بگیرد. چینش محیط به گونهای است که حس نمیکنید کسی قبلا اینجا زندگی میکرده و در اثر این بیماری و مصیبت فراگیر ناچار به فرار از شهر شده باشد.
حتی قسمتهایی مانند اردوگاهها که دارای سکنه هستند، به ظاهر بدون شخصیتپردازی میرسند. شخصیتهای NPC در این بازی معمولا اتفاقاتی تکراری و مشابهی را بیان میکنند. هرچند که مکالمه با هر شخصیتی اختیاری است و هر کدام از آنها نقش متفاوتی در اردوگاه را به عهده دارند، اما احتمالا نشستن پای صحبت این شخصیتها و گوش دادن به قصههای آنها به سختی میتواند قانع کننده باشد. جدیت مشابه و بیش از اندازه شخصیتها نیز یکی دیگر از نقاط ضعف بازی Days Gone در این قسمت به شمار میرود.
دنیای بازی Days Gone تناقضهای بسیاری دارد. برای مثال در حین مأموریتها میزان سوخت و سلامتی موتور سیکلت شما (که علائم مهمی بوده و باید همواره حواستان به آنها جمع باشد) ناگهان ناپدید میشوند. انگار که این دو شاخص چیز بیاهمیتی هستند که ارزش خراب کردن لذت عبور از یک مرحله را ندارند! همین اتفاق پس از بازرسی از یک منطقه برای سربازان NERO که در حال تحقیقات در آن هستند نیز رخ میدهد. این موارد اشکالات و شکایات کوچکی هستند. اما در هر حال به ساختار بقاء در این بازی لطمه وارد میکنند.
در نهایت یکی دیگر از نقاط ضعف بازی Days Gone را میتوان در موسیقی پسزمینه نامناسب آن دانست. هرچند که مبحث موسیقی یک مورد سلیقهای است. اما هنگامی که پای موتور سواری آن هم با چنین موتور سیکلت پر ابهتی به میان میآید، شاید یک موسیقی متمرکز بر سبک راک و هیجان آور بیشتر مورد درخواست کاربران باشد. اما در طول این سواری دیکن به رادیویی گوش میدهد که اغلب شامل پیامهایی از رهبران اردوگاهها است و در حال تکرار تأسفبار درخواستهای خود هستند. به غیر از این بازی Days Gone از مشکلات صوتی دیگری (از حذف تصادفی دیالوگها گرفته تا عدم هماهنگی صدا و تصویر) نیز رنج میبرد.
نتیجهگیری
بازی Days Gone همانند فیلمی است که قصد دارد محتوای یک ساعته خود را تا چندین ساعت کش دهد. در حالت کلی این بازی را میتوان آشفته و گیج کننده دانست. اما بیانصافی است اگر از هیجان بالای آن در برخورد با گلههای بزرگی از زامبیها و مبارزات مسلح نفسگیر چشمپوشی کنیم. عنوان Days Gone را میتوان یک بازی با کیفیت خوب دانست. اما نقاط ضعفی چون داستان دلگیر، مأموریتها و رخدادهای تکراری و همچنین تعداد کارهای الزامی بیش از حد بدون توجه به جزئیات کوچک آنها باعث شده تا این عنوان نتواند بیش از این خود را نشان دهد. سازندگان این بازی میتوانستند با ایجاد برخی تغییرات و ویرایشها این مشکلات را برطرف کرده و Days Gone را به یک عنوان انحصاری پر زرق و برق و خاص تبدیل کنند. اما در نهایت این بازی به همین سطحی که در مورد آن گفتیم محدود شده است.
با اقتباس از وبسایت IGN