نقدوبررسی فیلم وسریال
نقد سریال مردگان متحرک؛ آغاز دورهای جدید
نقد سریال مردگان متحرک محصول سال 2010 اثری از گیل آن هرد تهیهکننده آثاری همچون فیلمهای ترمیناتور، هالک و مجازاتگر همراه ما باشید.
شروعی دوباره
سریال مردگان متحرک در طول فصلهای اخیر بسیار رنج کشیده است. شخصیتهای سریال هم به همان اندازه رنج کشیدهاند. طرفداران این سریال هم، اما بیشتر از همه، امتیازاتی که به این سریال داده شده دستخوش تغییر شده است. فصل نهم ساخته شد تا چنین چیزی را تغییر دهد و آن را از خون و خونریزی همیشگی دور کند و ما را با تغییرات زیادی روبرو کرد و نیز اندکی امید به دوران تاریکی که سریال در آن به سر میبرد، تزریق کند.
در آغاز فصل جدید که با نام «شروعی دوباره» پخش شد و توسط نویسنده تازهوارد، آنجلا کانگ نوشته شده و توسط گرگ نیکوترو کارگردانی شده بود، آن پیام امید و پتانسیل پیشرفت سریال در آینده را میشد از همان ابتدا دید. از زمان جنگ دو سالی میگذرد و در آن زمان، الکساندریا مجدداً بازسازی شده است، هیلتاپ و کینگدام به پیشرفت خود ادامه میدهند و پناهگاه –که پس از شکست نیگان، تسلیم شده بود– اکنون در حال تبدیل به جامعهای پایدار و برابر بود. بازماندگان این جنگ راه خود را برای ساخت تمدنی جدید هموار کرده بودند –اما این جادهای طولانی با موانع بسیار است، موانعی که همیشه نمیتواند با گلوله یا تیغ حل شود.
وقتی کانگ به عنوان آغازگر فصل نهم سریال مردگان متحرک انتخاب شد، قول نگاه و احساسی تازه برای سریال و تمرکز بیشتر روی روابط شخصیتهای اصلی داد. همانطور که دیدیم، او بر سر قول خود ماند و فصل نهم را با قسمتی شروع کرد که به دنبال ایجاد لحظاتی تنشزا بود اما لحظاتی خلق کرد که شخصیتهای مورد علاقه ما با یکدیگر خلوتی داشته باشند.
مروری اجمالی بر روایت ماجرا
هشدار: از اینجا به بعد مقاله بخشهایی از داستان سریال را اسپویل میکند.
در صحنههای ابتدایی فصل نهم سریال مردگان متحرک، ریک (اندرو لینکلن)، میشون (دانای گوریرا)، مگی (لورن کوهن)، دریل (نورمن ریدوس)، کارول (ملیسا مکبراید) و بیشتر شخصیتهای اصلی را میبینید که برای یافتن مواد اولیه ضروری سفر کردهاند تا تمدن جدیدی که مد نظرشان است را بسازند. به طور خاص، گروه از یک موزه بازدید میکند و تجهیزات کشاورزی، ابزار و ترکههایی که بتواند به آنها کمک کند تا کشاورزیشان را حفظ کنند، جمع میکنند. همانطور که ریک بعداً توضیح میدهد:
خود روایت سفر پیش رو بسیار متفاوت است و رویکردی اندیشمندانهتر از رویکرد همیشگی مأموریتهای سریال مردگان متحرک دارد اما از همین روش استفاده میشود تا لحظاتی بسیار تنشزا که ریتم سریال را حفظ میکنند نیز به خوبی ساخته شود. مدتی است زامبیها آن طور که باید فضای تهدیدآمیز و ترسناک ایجاد نکردهاند اما همانطور که این گروه آرام در طول موزهای در سکوت حرکت میکند، غیرممکن است احساس خطر حمله زامبیها برایشان وجود نداشته باشد. این جزو همان لحظاتی است که پیشتر در این سریال زیاد میدیدیم و مدتی بود که حذف شده بود و اکنون در شروع دوباره و جان گرفتن تازه آن میتوانیم شاهد باشیم که زامبیها باز هم با حضورشان به شخصیتهای سریال ترس را منتقل میکنند.
متفاوت نسبت به فصلهای گذشته
همچنین نکته دیگری که در این سریال وجود دارد لحن طنزی است که به این سریال اضافه شده و پیش از این نمیشد تا حد زیادی آن را دید. البته اصلاً هدف این نبوده که کاری کمدی ساخته شود ولی لحظاتی وجود دارد که شما را به خنده وامیدارد و باعث میشود بیش از پیش با شخصیتها همراه شوید. باز هم فصل نهم میخواهد عذاب و دلهره فصلهای ابتدایی سریال را برگرداند و در عین حال شما را به خنده بیندازد –درست وسط خطر- این بهترین شیوهای است که در شروع دوباره این سریال اتخاذ شده است.
البته با توجه به این که با سریال مردگان متحرک روبرو هستیم، هر موفقیتی با هزینه و پیامدی همراه است و سفرشان به واشنگتن قرار نیست غیر از این باشد. این ضربه بر روحیه آنها تأثیر میگذارد و تنشهای موجود در میان جوامع و همچنین افراد درون جوامع را افزایش میدهد –خواه مگی و ساکنان هیلتاپ باشند یا دریل و آنهایی که در پناهگاه به دنبال راهنمایی هستند. این لحظات ممکن است صلحآمیز باشد اما برای خیلیها اتحادی ناخوشایند است و خصومتها هنوز هم در سطح زیرین و میان افراد وجود دارد.
شخصیتهایی به مراتب قویتر
اینکه شخصیتها درباره احساساتشان درباره وضعیت فعلی خود و آنچه در آینده سراغش خواهند رفت صحبت میکنند چیزی است که بسیاری از روابط را تحت تأثیر خود قرار میدهد. این صحنهها قویترین شروع میان چند فصل اخیر سریال مردگان متحرک به شمار میرود. مهمتر از همه این امکان را میدهد به روابطی که در طول فصول قبل به آن پرداخته نشده، بپردازد و اهمیتی برای آدمهای این سریال قائل شود. شخصیتهای نسبتاً جدید لحظههای خود را در این سریال دارند اما بیشتر به آنهایی پرداخته میشود که بیشترین زمان را در این سریال به همراه ما سپری کردند و درباره علایق و همچنین نگرانیهایشان صحبت میکنند.
اینجا فرصت خوبی برای تغییر ریتم سریال و نیز نشان دادن شخصیتها و ارتباط میانشان وجود دارد و به خصوص بعد از فصلهایی که باعث میشد مخاطبان تصمیماتی عجولانه بگیرند و تماشای این سریال را به طور کلی کنار بگذارند.
نتیجهگیری
همانطور که انتظار میرود، شروعی دوباره در این فصل اتفاقی درجه یک برایمان رقم میزند که بدون شک خبر از پیشرفت سریال دارد. این یعنی پایان ریتمهای کند و لحظات خشونتآمیز بیمعنایی که پیش از این در سریال و فصول قبلی آن شاهدش بودیم. با شخصیتهای اصلی موجود در این فصل، شخصیتهای دیگر یکقدم جلوتر میآیند تا خودی نشان دهند و کاراکتر کاملتری پیدا کنند. ظاهراً شبکه AMC میخواهد دنیای سریال مردگان متحرک را بزرگتر کند و اتفاقات هیجانانگیزتری برای آن رقم بزند.
در فصل نهم این سریال شاهد جدایی ریک گرایمز و پروازش به کمک جیدیس بعد از انفجار روی پل در قسمت پنجم بودیم و در ادامه شاهد حذف کاراکتر مگی بدون خداحافظی بودیم و تا فصل دهم فقط نام او برده میشود؛ کاراکترهای باقیمانده سریال با گروه نجواگران روبرو شدند که در پایان فصل نهم، عدهای از آنها به دست آلفا سرشان قطع شد و در بینشان کشته شدن تارا و انید کاملاً غیرمنتظره بود.
در ابتدای فصل دهم سبک روایت قصه کمی تفاوت پیدا میکند و اولین قسمت آن به شکل سریال «تابستان سیاه» (اسپینآف ناموفق سریال ملت زامبی) روایت میشود. در پایان هم باید گفت که با توجه به اتمام نگارش و چاپ کمیک بوک مردگان متحرک، انتظار میرود که این سریال نیز تا نهایت چهار پنج فصل دیگر به اتمام برسد.
به امید اینکه در ادامه هرچه زودتر شاهد کشتهشدن آلفا به دست نیگان باشیم تا پس از آن جنگ بزرگ جوامع و نجواگران آغاز شود و لحظاتی پرتنشتر از همیشه را در دنیای مردگان متحرک شاهد باشیم.
به قلم سارا موران از وبسایت اسکرینرنت