در فصل سوم دیگر از یک پارک با شکل و شمایل دنیای وسترن آمریکا خبری نیست و رسما موقعیت مکانی و جغرافیای داستانی دستخوش تغییرات زیادی میشود. طبق معمولِ هر فصل، داستان از چند طرف روایت میشود و فصل سوم از این قاعدهی نانوشته مستثنی نیست. دولورس در این فصل به دنبال یافتن فردی است که دستگاه «رهوبام» را ساخته. برنارد تلاش میکند تا با ماهیت دوگانهاش کنار بیاید. شخصیت سومی به نام کیلب نیز به عنوان یک شخصیت جدید در همان اپیزود افتتاحیهی فصل معرفی میشود؛ شخصیتی که ایفای نقشش را آرون پال، بازیگر نامآشنای دنیای تلویزیون انجام میدهد.
پس از قتل عام دلوس، دولوروس و برنارد دو فردی بودند که به دنیای واقعی راه پیدا کردند. سوال اینجاست که آیا لوکیشن جدیدِ فصل سوم که لس آنجلس است را میتوان واقعا یک دنیای واقعی دانست؟ با توجه به دو فصل گذشته و همچنین با در نظر گرفتن اینکه عنصر «واقعیت» رفته رفته معنای خودش را در طول این سریال از دست داده، نمیتوان لس آنجلس در دنیای سریال را در حال حاضر، یک موقعیت واقعی در نظر گرفت. شخصیتها و حتی محیط نیز سرنخ درست و حسابی ارائه نمیدهند که لس آنجلس، یک مکان حقیقی است؛ به عبارتی سادهتر هنوز این شک وجود دارد که نکند لس آنجلس هم مثل پارکی که در فصلهای گذشته دیدیم تنها یک دنیای خیالی اما قابل باور باشد. با این حال، حوادث داستانی بر این بستر مکانی روایت میشوند؛ حوادث و رویدادهایی که نسبت به دو فصل گذشته سادهتر شده و گویا نولان تصمیم گرفت وستورلد برای مخاطبان کم صبر و تحمل هم سرگرمکننده باشد. با این حال، شروع فصل سوم به دور از هر گونه پیچیدگی است. پای چند معما و حلقهی مفقودهی داستانی در میان است که پس از چند اپیزود، به این دسته از معماها پاسخ داده میشود.
از طرفی دیگر «میو» را میبینیم که در فصل سوم نقش پررنگتری نسبت به قبل دارد و ماجراهای این فصل، بیشتر حول محور انتخابهای «میو» میچرخد؛ انتخابهایی که از لحاظ فلسفی میتوان آن را به چالش کشید. «میو» در طول ماجراهای این فصل، خصلتی انسانگونه پیدا کرده و رفتارهایی را انجام میدهد که میتوان به یک انسان نسبت داد؛ در این رابطه میتوان به انگیزهی «میو» برای همکاری با «سراک» اشاره کرد. اینکه «میو» چرا انگیزهاش را در پایان فصل تغییر میدهد کاملا قابل فهم است، اما اینکه چرا در ابتدا برای ملاقات دخترش با سراک همکاری میکند، غیر قابل فهم! چراکه هر دو، ربات هستند و دنیای «سابلیم» نیز یک بهشت خیالی است. چرا باید «میو» با دانستن این موضوع، با «سراک» همکاری کند؟ آیا ما همچنان در بازی بزرگ فورد حضور داریم و خط داستانی رباتها را دنبال میکنیم؟ به احتمال بسیار زیاد میتوان به این سوال، پاسخ مثبت داد؛ به این دلیل که فصل سوم، با این شعار به مرحلهی پخش رسید: “Free Will is not Free”.