مدتی پیش، از ترسناک‌ترین جهان بازی‌های ویدیویی برایتان گفتیم که اگر کلاه‌مان هم آن سمت‌ها بیفتد حاضر نیستیم برویم و برش داریم. با این حال، بیایید کمی از ترس و وحشت فاصله بگیریم و به سراغ جهان‌هایی از دنیای ویدیو گیم برویم که نه تنها حین تجربه بازی‌ها از بودن در آنها لذت بردیم، بلکه اتفاقا خیلی هم دوست داشتیم وجود داشتند و می‌رفتیم و آنجا زندگی می‌کردیم. در ادامه با ما همراه باشید.
۱۰) لوس سانتوس – GTA V
لوس سانتوس از هر نظر شباهت زیادی به شهرهایی که در آنها زندگی می‌کنیم دارد. البته با این تفاوت که عملا قانون در آن اهمیتی ندارد و ساکنین آن آزادند برای انجام هر کاری. اتفاقا دلیلم هم برای انتخاب لوس سانتوس همین بود. درست است که این شهر از نظر بصری هم زیباست اما آزادی فوق‌العاده‌ای که ساکنین آن دارند را عملا در هیچ جای دنیا پیدا نمی‌کنید. چیزی که این روزها به شدت نیاز آن احساس می‌شود و شاید اگر چنین شهری واقعا وجود داشت، همه ما جلوی در ورودی آن صف می‌بستیم.
۹) سرزمین ممنوعه – Shadow of the Colossus
شاید سرزمین ممنوعه Shadow of the Colossus در ابتدا یک جهان خالی و از هم گسیخته به نظر برسد اما جدا بهترین جایی است که می‌توانید برای استراحت به آن بروید. سرزمین ممنوعه دشت‌های سرسبز و زیبایی دارد که نسیم خنکی در سطح آنها می‌وزد و فقط کافیست یک ننوی محکم با خودتان ببرید، آن را به دو درخت وصل کنید، عینک آفتابیتان را بزنید و از حرارت دلنشینی که روی صورتتان می‌افتد لذت ببرید.
از طرفی نه خبری از مردم در آنجا هست و نه شلوغی و ازدحامی. سکوت همه جا را فرا گرفته و اوضاع همه جوره برای یک سفر آرامش بخش فراهم است. از طرفی، کلوسی‌ها هم همه در مقبره‌هایشان زنجیر شده‌اند و اگر به آنها کاری نداشته باشید، اصلا سراغتان هم نمی‌آیند. پس چیزی هم وجود ندارد که بخواهد مزاحمتان شود و می‌توانید از آرامش فوق‌العاده سرزمین ممنوعه نهایت استفاده را ببرید.
۸) روستا – Harvest Moon: Back to Nature
طبیعتا چون Harvest Moon: Back to Nature سال ۱۹۹۹ روی پلی استیشن عرضه شد، نمی‌دانم که روستای بازی چقدر زیبا بوده. اما این را به جرات می‌توانم بگویم تک‌تک ثانیه‌هایی که در مزرعه خودم و در آن شهر کوچک گذراندم را دوست داشتم. Harvest Moon: Back to Nature محیطی آرامش بخش در اختیارتان قرار می‌داد که خودتان حاکم آن بودید.
من می‌توانستم ترب بکارم، شما کاهو. من یک مرغداری بزرگ راه می‌انداختم با ۵۰ – ۶۰ مرغ، شما می‌توانستید سراغ پستانداران بروید و از تعدادی گاو مراقبت کنید. این تجربه مزرعه‌داری در آن روستای کوچک، یکی از منحصر به فردترین تجربه‌هایی بود که در طول زندگیم داشتم و به جرات می‌توانم بگویم، مزه آن آرامش را در هیچ بازی دیگری نچشیدم. برای همین، اگر آن روستای آرام واقعی بود، بدم نمی‌آمد که بروم آنجا، مزرعه‌ای بخرم و برای خودم کشاورزی و دام‌داری کنم.
۷) هایرول – Zelda: Breath of the Wild
درست است که همیشه در قلب هایرول شیطانی قدرتمند جا خوش کرده اما در یک کلام، این جهان آنقدر زیباست که واقعا آدم دلش می‌خواهد یک کلبه در آن بگیرد و تا آخر عمر از منظره‌ای که جلوی چشمش دارد، لذت ببرد. جالب اینکه هر گوشه جهان بازی یک ویژگی منحصر به فرد دارد. یک منطقه‌اش گرم است و منطقه دیگرش سرمای زیر صفر دارد.
پس مهم نیست که گرمایی باشید یا سرمایی؛ در هایرول بالاخره یک نقطه‌ای وجود دارد که با شرایط شما جور در بیاید. از همه مهمتر این جهان بکر، بهترین جا برای ماجراجوهاست. کلی راز بزرگ و کوچک در جای جای این دنیای پهناور نهفته شده و اگر اهل گشت و گذار هستید، هایرول هیچ وقت برایتان خسته کننده نخواهد شد.
۶) غرب وحشی – Red Dead Redemption 2
تصویری که فیلم‌های وسترن قدیمی ارائه می‌دادند، همیشه باعث می‌شدند فکر کنم غرب وحشی یعنی کویر، دوئل، اسلحه. این چیزی است که حداقل من از خاطرات کودکیم به یاد دارم. حقیقتش را بخواهید این محیط‌ها برای آدم‌های گرمایی و صلح‌طلبی مثل من آنقدرها خوشایند نیست. اما Red Dead Redemption 2 نه تنها این تصویر را برایم تغییر داد، بلکه باعث شد عاشق این دنیا شوم. کاری به خلق و خوی یاغی‌ها و خشونتی که در پیش می‌گرفتند ندارم.
به هر حال، طبیعتا این دنیا نمی‌تواند از هر نظر با معیارها و نیازهای زندگی امروزی جور در بیاید. اما نمی‌توان بیخیال زیبایی غیرقابل توصیف آن نیز شد. غرب وحشی Red Dead Redemption 2 با آن کو‌ه‌های پر از برف، دشت‌های سرسبز، رودهای پر از آب و حیات وحش فوق‌العاده‌اش کاری با شما می‌کند که نتوانید چشم از آن بردارید. طوری که ممکن است آرزو کنید که ای کاش ماشین زمان زودتر اختراع شود تا بتوانیم مزه اسب‌سواری در این دنیا بی‌نظیر را به شکلی واقعی بچشیم.
۵) ونیز – Assassin’s Creed 2
خب در مورد قبلی از اسب‌سواری در دنیایی زیبا برایتان گفتم، اما حالا می‌خواهم از شهری بگویم که ورود اسب به آن کاملا ممنوع بوده. شهری که محققان می‌گویند در آینده، کاملا به زیر آب می‌رود و ممکن است خیلی از ما هیچ وقت فرصت سفر کردن به آن را نداشته باشیم. بله در مورد ونیزی صحبت می‌کنم که یوبیسافت در بازی Assassin’s Creed 2، آن را به زیباترین و پرجزئیات‌ترین شکل ممکن به تصویر کشید و کاری کرد که بیش از پیش عاشق این شهر روی آب شویم.
ونیز از آن شهرهای تاریخی و خاصی است که روحی منحصر به فرد دارد. دور تا دورش را آب فرا گرفته و بهترین جا برای افرادی است که روحیه‌ای لطیف و عاشق‌پیشه دارند. تصور کنید در قرن پانزدهم میلادی پا به ونیز گذاشته‌اید و در نزدیکی یکی از پر آب‌ترین کانال‌های آن، خانه نقلی و زیبایی خریده‌اید. آن وقت هر روز، سرتان را از پنجره بیرون می‌کردید و از شنیدن صدای آب آرامش می‌گرفتید. آن‌وقت می‌خواهم بدانم که می‌شد چنین شرایطی داشت و باز هم از زندگی شکایت کرد؟
۴) کهکشان – No Man’s Sky
شاید اگر No Man’s Sky همانطور که سال ۲۰۱۶ عرضه شد، باقی می‌ماند به هیچ عنوان آن را در این لیست قرار نمی‌دادم. اما حالا و پس از به‌روزرسانی‌های عجیب و غریبی که طی ۴ سال برای بازی منتشر شدند، حالا No Man’s Sky به اثری تبدیل شده که توسعه‌دهندگانش وعده می‌دادند. از طرف دیگر No Man’s Sky را انتخاب کردم، چون می‌دانم خیلی از افرادی که این مقاله را می‌خوانند عاشق سفر به فضا هستند و اتفاقا بدشان هم نمی‌آید جزو اولین انسان‌هایی باشند که پا روی خاک سرخ مریخ می‌گذارند.
No Man’s Sky به قدری جهان بزرگی دارد که نمی‌توان وسعت آن را توصیف کرد. حتی نمی‌توان از آب و هوای آن گفت. چراکه بازی به قدری سیارات مختلف جلویتان می‌گذارد که شاید هیچ وقت نتوانید به تمامشان سفر کنید. هر یک از این سیارات نیز آب و هوا و اقلیم خاص خودشان را دارند و عملا می‌توانید با فرود آوردن سفینه خود روی خاک آنها، به گشت و گذار بپردازید. پس عملا اگر در بازی No Man’s Sky زندگی می‌کردیم، امکانش وجود داشت سیاره‌ای باب سلیقه خودمان پیدا کنیم و خانه رویایی‌مان را رویش بسازیم.
۳) کلمبیا – BioShock Infinite
خب تا هنوز صحبت در مورد زندگی در آسمان داغ است، بگذارید از آرمان شهر معلق در آسمانی که کن لوین افسانه‌ای برایمان توصیفش کرد هم بگویم. کلمبیا شاید زیباترین شهری باشد که در طول عمر گیمری‌تان دیده‌اید. خیلی از کسانی که بازی را تجربه کرده‌اند، هنوز نمی‌توانند آن شهر زیبایی که پس از کنار رفتن ابرها از جلوی شیشه آن آسانسور عجیب و غریب دیده بودند را از یاد ببرند.
کلمبیا آرمان شهری بود که قلب سیاهی داشت و اگر ما هم در سیاست‌های آن دخالت نمی‌کردیم، قطعا به خاطر افکار نژادپرستانه حاکمیت و مردمش روزی از هم می‌پاشید. با این حال، همانطور که گفتم نمی‌توان زیبایی بی حد و اندازه این شهر سوار بر ابرها را نادیده گرفت. پس بیایید خودمان را گول نزیم؛ هیچکس بدش نمی‌آید خانه‌ای در آسمان‌های آرام داشته باشد.
۲) توسان – The Witcher 3: Blood and Wine
The Witcher 3 پر بود از لوکیشن‌های زیبا و به یاد ماندنی. از نوویگراد گرفته تا اسکلیگ، هر کدام ویژگی‌های خاص خودشان را داشتند و آنقدر زیبا و عجیب بودند که بخواهیم به چنین شهرهایی سفر کنیم. اما از حق نگذریم توسان یک چیز دیگر بود. زندگی در توسان عین زندگی در یک افسانه جن و پری است.
با زندگی در توسان جهان زیبایی دارید که فضای رنگارنگش چشمتان را جادو می‌کند، قصه‌هایی برای شنیدن دارید که از هیچ کدامشان خسته نمی‌شوید و از همه مهمتر آنقدر در این جهان رفاه وجود دارد که همه بتوانند از زندگی کوتاه‌شان لذت ببرند و آن را به شادی بگذارنند. البته به شرطی که خوراک خون‌آشام‌ها نشوند.
۱) ماشروم کینگدام – Super Mario Series
ماشروم کینگدام در تمام سری بازی‌های سوپر ماریو، یک دنیای فانتزی تمام عیار است که کلی اتفاقات جذاب و منحصر به فرد را در خودش جای داده. البته منظورم فقط اتفاقاتی نیست که در محیط مثلث عشقی ماریو، پرنسس پیچ و بوزر رخ می‌دهد.
بلکه در ماشروم کینگدام مسابقه تنیس برگزار می‌شود، فستیوال‌هایی پر از مینی‌گیم‌های جذاب راه می‌افتند و از همه مهمتر، اگر به حاشیه این پادشاهی بروید قطعا صدای کارت‌های پر سرعت را خواهید شنید. بله، ماشروم کینگدام فقط یک دنیای ساده نیست که بخواهید در آن ریلکس کنید یا از زیباییش لذت ببرید. اتفاقا جهانی است پر از هیاهو و جنجال که بیشتر به درد انسان‌های رقابت طلبی می‌خورد که به دنبال جایی برای خالی کردن انرژی‌شان می‌گردند.
